۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه


وقتی که رفتی 
باد، در فراق موهایت
به خود می پیچید 
دیوانه وار
و کوچه، پژواک قدم هایت را
از دیوارها تمنا می کرد

من و کوچه و باد
نبودنت را تا صبح 
در بغض ماه گریستیم...

هژبر
2004

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر