۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه




گروتسک ( 12 )

نوشیدن آب در فراغت خورشید
لبخندیست به هدف ِ پائیز
و رؤیاهای نادرستی 
که افق ِ باغ را پریشان می کنند.

شب در ضیافت ِ کهکشان 
بهشت را در بیداری جهان
می پراکند
و آسمان
در گسترده ترین حالت ِ باد
چلچراغی بر دامن زمین می دوزد.

درعبور ِ لال ِ پراکندگی
ستاره های سرگردان
طعم ِ سحر را در ذائقه ی خاک می چکانند.
ومورچگان، غبار آلوده
ذرات صبح را جابجا می کنند.

افسردگی ِ عمده ی ابرها
از تبسم ِ حُزن انگیز کوه هایی ست که در جوار آدمی
در انحنای باد نشسته اند.

وقت بر خاستن است
دستت را به من بده...


هژبر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر